به نام انکه قاصدک را افرید تا باغ پیقام عشق رالمس کند.
افتاب گردانها به سمت عشق چرخیدن
یاسها بر عطر خود چوب حراج زدند
رزها پیراهن دریدند
نیلوفر ها در خاکستر خود رقصیدند
سروها ایستاده عاشق شدند
کاجها سبز سوختند
و قاصدک همچنان عشق را جار می زد .در حالی که پیکر او نیز در آتش عشق می سوخت
با تشکر مدیر وبلاگ skag
سلام تبریک واست ارزوی موفقیت دارم
به من خواستی سر بزن
بای
سلام دوست عزیز
مطلب خوبی بود .به امید خدا بهتر هم میشه
ممنون که سر زدی
موفق باشی
با سلام و تبریک آغاز به کار وبلاگت امیدوارم همیشه چون قاصدک حامل یادداشتهای پر امید باشی
سلام.آقا با جمله اولت خیلی حال کردم.ممنون از اینکه سر زدی و نظر دادی.
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا از که خبر آوردی
خوش خبر باشی
امااما
انتظار خبری نیست مرا
عالی بود
بازم به من سر بزن
هر چند که از آیینه بی رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشکن دل بی نوای ما را ای عشق
این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است