به نام انکه قاصدک را افرید تا باغ پیقام عشق رالمس کند.
افتاب گردانها به سمت عشق چرخیدن
یاسها بر عطر خود چوب حراج زدند
رزها پیراهن دریدند
نیلوفر ها در خاکستر خود رقصیدند
سروها ایستاده عاشق شدند
کاجها سبز سوختند
و قاصدک همچنان عشق را جار می زد .در حالی که پیکر او نیز در آتش عشق می سوخت
با تشکر مدیر وبلاگ skag